خانه / جشنواره / جداسازی سلیمانیه از ایران- معاهده‌ی دوم ارزروم مایه عبرت تراکتوری های خائن

جداسازی سلیمانیه از ایران- معاهده‌ی دوم ارزروم مایه عبرت تراکتوری های خائن

گرفتاری دولت ایران در جنگ با روس ، مانع از توجه لازم به مسایل شرق کشور گردیده بود. از این‌رو ، امیر هرات با بهره‌گیری از این موقعیت ، برای نخستین بار در سال‌های ۱۱۸۴ خورشیدی (۱۸۰۵ میلادی) یعنی در دوران نبردهای ایران و روس و سپس ، در سال ۱۱۹۶ خورشیدی (۱۸۱۷ میلادی) از پرداخت خراج سالانه به خزانه‌ی دولت مرکزی خودداری کرد . فتح‌علی شاه ، هر بار توانست وسیله‌ی سپاه خراسان ، فتنه را بخواباند . هر دو بار ، امیر هرات پذیرفت که خطبه به نام شاهنشاه ایران بخواند و سکه به نام وی بزند و هم‎چنان، خراج سالانه را بپردازد .
در سال ۱۱۹۷ خورشیدی (۱۸۱۸ میلادی) ، محمودخان که از سوی برادرش در کابل زندانی بود، با حمایت انگلیس‏ها از زندان گریخت و علم جدایی‌خواهی در افغانستان۱ را برافراشت. وی پس از تسلط بر کابل، سپاهیانی به هرات فرستاد و امیر هرات را دستگیر و به کابل برد . محمودخان با پشت‌گرمی و حمایت دولت انگلستان، خان خیوه را اغوا نمود تا به یاری یکدیگر، به خراسان حمله‌ور شوند. به فرمان فتح‌علی شاه ، والی خراسان عازم هرات شده و خود نیز در راس سپاهی عازم آن خطه گردید. محمودخان ، با دیدن عزم راسخ حکومت مرکزی از در تسلیم درآمد و فتنه خاموش شد .
عوامل انگلیس، پس از شکست دولت ایران و پذیرش عهدنامه‌ی ترکمان‌چای ، به تحریکات خود میان عشایر افغان۲ افزودند. در این راستا ، آنان :۳

در میان قبایل افغان شروع به تبلیغ علیه ایران کرده و ماجرای جنگ‌های قفقاز و شکست دولت ایران را در میان آنان شایع نمودند ، تا به آن‌ها ثابت کنند که با حمایت انگلستان قادر خواهند بود در مقابل دولت مرکزی مقاومت ورزند …

با پایان گرفتن دوره‌ی جنگ‌های ایران و روس ، دولت ایران متوجه شورش ایالت‌های شرقی شد . از این رو، در سال ۱۲۱۰ خورشیدی (۱۸۳۱ میلادی) فتح‌علی شاه ، سپاهی را به فرماندهی عباس میرزا ، مامور اعاده‌ی نظم در آن سامان کرد . عباس میرزا توانست عرض دو سال ، ایالت‌های خراسان ، سیستان و بلوچستان را آرام سازد . سپس ، به امیر هرات اخطار کرد تا در مورد بدهی‌های عقب افتاده ، اقدام سریع به عمل آورد . اما وی که از پشتیبانی انگلستان بهره‌مند بود ، از این کار خودداری کرد .
سرانجام در شهریور ماه ۱۲۱۲ خورشیدی (سپتامبر ۱۸۳۳ میلادی) ، سپاهی به فرماندهی محمد میرزا (پسر عباس میرزا) ، به هرات فرستاده شد . وی نیروهای امیر هرات را در هم شکست و شهر هرات را محاصره کرد . اما عباس‌میرزا در بیست و سوم مهر ماه ۱۲۱۲ (۱۵ اکتبر ۱۸۳۳) ناگهان درگذشت . از این رو ، محمد میرزا که ناچار بود به تهران برود ، با امیر هرات صلح کرد و به تهران بازگشت .
بر پایه‌ی پیمان مزبور ، امیر هرات متعهد گردید که خراج مقرر را ارسال دارد و سکه به نام شاهنشاه ایران زده و خطبه به نام وی بخواند . در ضمن کامران میرزا امیر هرات ، متعهد شد که استحکامات غوریان را خراب کند . به دنبال این پیمان ، به محاصره‌ی هرات پایان داده شد .
کمابیش یک سال پس از آن، یعنی در اول آبان ماه ۱۲۱۴ (۲۳ اکتبر ۱۸۳۴) ، فتح‌علی شاه نیز درگذشت .
با جلوس محمدشاه به تخت سلطنت ، برای چندمین بار به تحریک انگلستان ، کامران میرزا امیر هرات از پرداخت خراج سالانه خودداری کرد . در این میان ، وی نه تنها استحکامات غوریان را خراب نکرده بود، بلکه به سیستان نیز یورش برد .
از این‌رو ، محمدشاه دستور بسیج سپاه برای دفع فتنه‌ی کامران‏میرزا را صادر کرد . انگلیس‌ها برای ناکام کردن دولت مرکزی ، در آغاز کوشش کردند که دوستٌ‏محمد خان بارکزایی ، امیر کابل و کهن‌دل‌خان امیر قندهار را به یاری کامران میرزا برانگیزند که موفق نشدند . سپس در پی ایجاد اغتشاش در مرزهای شرقی ایران برآمدند که آن هم بی‌نتیجه ماند .

از سوی دیگر ، دولت بریتانیا , برای این که ایرانیان را از پرداختن به مسایل شرق کشور (مساله‌ی هرات) , بازدارد , حاکمان مرزی عثمانی را با پرداخت رشوه و دادن جنگ‌افزار و …، به تجاوز به ایران برانگیخت . از این‌رو , در سال ۱۲۱۳ خورشیدی (۱۸۳۴ م / ۱۲۵۰ مهی) , اموال بازرگانان ایرانی در خاک عثمانی مورد غارت قرار گرفت . سال بعد به تحریک حاکمان محلی , پاره‌ای از ایل‌های کرد ساکن عثمانی , منطقه قطور ، شهر خوی و روستاهای اطراف آن را غارت کردند و گروهی از مردمان را به قتل رساندند .
در این راستا، وزیر مختار انگلیس در تهران ، روز ۲۶ آوریل ۱۸۳۶ (۶ اردیبهشت ۱۲۱۵) به وزیر امور خارجه‌ی بریتانیا نوشت :۴

آرام بودن مرز‌های جنوبی و غربی ایران , مایه‌ی دل آسایی و آزادی شاه و تقویت اوست که به هر طرف برود , و با خاطر جمعی عمل نماید .

در همین سال و در حالی که ارتش ایران , هرات را شهربند کرده بود , علی‏رضا پاشا حاکم بغداد , با پول , جنگ‌افزار و پشتیبانی سیاسی بریتانیا , به خرم‌شهر یورش آورد و به شیوه‌ی ترکان عثمانی , شهر را به باد غارت داد و بسیاری از مردم را کشت . وی حتا تعدادی از زنان و دختران شهر و عشیره‌ی بنی‌کعب را که ایستادگی جانانه‌ای برابر عثمانی‌ها از خود نشان داده بودند , به اسارت برد .
در این باره , دولت ایران به شدت به دولت عثمانی اعتراض کرد و خواستار آن شد که دولت عثمانی ضمن پوزش خواهی , خسارت‌های وارده به خرم‏شهر را که بالغ بر ۵ کرور (۵/۲ میلیون) تومان برآورد شده بود , جبران کند .
از این رو محمدشاه , میرزا جعفرخان مشیرالدوله سفیر پیشین ایران دربار عثمانی را همراه حسین خان آجودان باشی که مامور دربارهای انگلستان , فرانسه و اتریش بود , به اسلام‌بول فرستاد .۵
این دو , به حضور سلطان عثمانی رسیدند و پیام محمدشاه را ابلاغ کردند . سپس سفیر ایران با صدراعظم و وزیر خارجه‌ی عثمانی دیدار کرد . وی از آنان خواست :۶

تا خسارت وارده بر خرم شهر و مردم آن شهر را جبران کنند و پاشای بغداد را به کیفر اعمال خودسرانه‌ی خویش برسانند .

سفیر ایران در ضمن به صدراعظم و وزیر امور خارجه‌ی عثمانی گوش‌زد کرد که در غیر این صورت :۷

دولت ایران این کینه را باز خواهد خواست و زیان محمره را باز خواهد گرفت .

اما دولت عثمانی به پشت‏گرمی دولت بریتانیا , اعلام کرد :۸

بندر محمره [ خرم شهر] , از توابع بصره و بغداد ملک ماست و رعیت خود را تنبیهی کرده‌ایم . اگر ثابت کردید که محمره [ خرم شهر] از آن ایران است , آن گاه از ترضیه، گفت‌وگو کنید .

پاسخ گستاخانه‌ی دولت عثمانی , بر خشم دولت ایران افزود .
هم زمان , سلطان عثمانی در سال ۱۲۲۰ خ (۱۸۴۱ م) , محمود پاشا والی سلیمانیه را بدون نظر دولت ایران از کار برکنار کرد و احمد پاشا را به جای وی نشاند . محمود پاشا به دربار تهران پناهنده شد .
محمدشاه , برقراری دوباره محمود پاشا را خواستار شد . اما سلطان عثمانی به این کار تن در نداد و برای این که شاه را بیش‌تر خشمگین نکند , احمد پاشا را از حکومت سلیمانیه بر کنار کرد. اما محمدشاه , از این کار خشنود نشد و به فرمان او , والی کردستان در پی حمله‌ی نظامی به سلیمانیه برآمد .
از سوی دیگر , محمدشاه ، قنبرعلی خان مافی را به بغداد فرستاد و به علی‌رضا پاشا , یادآور شد که هر گاه از جبران زیان وارده به شهر و مردم خرم‌شهر خودداری کند , با نیروی نظامی او را به جبران زیان‌ها، وادار خواهد کرد .
هم زمان , ارتش عثمانی به سختی از ابراهیم پاشا پسر محمدعلی پاشا فرمان‌روای مصر شکست خورد و در این نبرد , بخشی از ناوگان جنگی ترکان به دست محمدعلی پاشا افتاد .
با رسیدن این خبر به اسلام‌بول , مشیرالدوله سفیر ایران در اسلام‌بول ، به بهانه‌ی این که شاه وی را احضار کرده است, راهی تهران شد تا دربار ایران را از اوضاع نابسامان عثمانی , آگاه کند . عثمانی‌ها از حرکت مشیرالدولـه دستپاچه شدند و در صدد آن برآمدند ، تا از روی دادن جنگ دیگری با ایران , جلوگیری کنند .
اما اوج این دشمنی‌های عثمانی , قتل‏عام مردم کربلا از سوی نجیب پاشا والی بغداد بود . وی با بهانه‌ی این که مردم کربلا و دیگر شهر‌های مقدس میان‌رودان، از وی شنوایی ندارند و هر کس که از حکم او سرپیچی می کند به این شهر‌ها پناه می‌برد, لشکر به کربلا فرستاد و به شیوه‌ی درازمدت حکومت عثمانی , مردم آن جا را قتل‌عام کرد . در این قتل‌عام, نزدیک به۹ هزار تن از مردم بی‌گناه شـهر که همـگی شیعه و بیش‌تـر آنان از اتباع ایران بودند , به قتل آمدند .۹
محمدشاه برابر ترکتازی‌های عثمانی که در چند سال پیش در جبهه‌های نبرد ، به سختی از ایران شکست خورده بود , دستور بسیج برای گوش مال دوباره‌ی عثمانی را صادر کرد .
انگلیس‌ها نیک می‌دانستند , در صورت درگرفتن جنگ دیگری میان ایران و عثمانی , ایرانیان این بار موفق به آزادسازی بغداد و شهر‌های مقدس , خواهند شد و یک پیروزی ازرش‌مند نظامی پس از ناکامی در مساله‌ی هرات , می‌تواند باعث تقویت روحیه‌ی ایرانیان و در این راستا، پرداختن دوباره‌ی آنان به مسایل شرق کشور گردد .
از این‌رو , انگلیس‌ها به یاری عثمانی برخاستند و به عنوان میانجی وارد شدند و روس‌ها هم , برای این که از قافله عقب نمانند , خود را به میان معرکه انداختند .
بدین‌سان , سرانجام با میانجی‌گری انگلیس‌ها و روس‌ها , گفت و گو‌های تازه‌ای میان ایران و عثمانی در شهر ارزروم , انجام شد . نمایندگان روس و انگلیس :۱۰

به ظاهر به عنوان میانجی و بدون آن که در مذاکرات دوجانبه‌ی ایران و عثمانی دارای حق رای و یا داوری باشند و یا اصولا عنوان نمایندگی در کمیسیون مزبور را داشته باشند , تنها به عنوان میانجی شرکت نمودند .

اما از همان آغاز , به ویژه نماینده بریتانیا با جانب‌داری از دولت عثمانی و هواخواهی جسته و گریخته‌ی نماینده روسیه از ایران که قوت و دوامی نداشت , نمایندگان مزبور , اقدام به دخالت‌های ناروا کردند .
این گفت‌وگو‌ها , به مدت ۴ سال به درازا کشید . در این مدت , هژده جلسه بر پا شد . نخستین جلسه‌ی آن , روز ۲۶ فروردین ۱۲۲۲ (۱۵ مه ۱۸۴۳) و جلسه‌ی پایانی که به امضای قرار داد دوم ارز‏روم انجامید ، روز ۱۰ خرداد ماه ۱۲۲۶ (۳۱ مه ۱۸۴۷) , تشکیل گردید . نماینده‌ی ایران در گفت‌وگو‌ها ارز‏روم , میرزا جعفرخان مشیرالدوله , ملقب به «مهندس باشی» بود . وی در راه ماموریت در تبریز به سختی بیمار شد :۱۱

محل مجلس اربعه [ ایران , عثمانی , روس و انگلیس ] بلده ارزنـه‌الروم و فدوی از طرف دولت علیه با اختیار تام مامور آن مرز و بوم گردید . اتفاقا در تبریز به شدت تمام ناخوش و چند ماه بستری شد .

میرزا آقاسی صدراعظم ایران برای آن که گفت‌وگو‌ها هر چه زودتر آغاز گردد , میرزا تقی‌خان فراهانی را که در آن زمان وزیر نظام آذربایجان بود , به جای وی برگزید .۱۲
با آغاز گفت‌وگوها , نماینده‌ی انگلیس , کوشش بسیار به‏کار برد که خرم‌شهر را در قلمرو عثمانی قرار دهد . در برابر ، ایران سندی را ارائه کرد که پس از یورش علی‌رضا پاشا به خرم‌شهر و اعتراض شدید دولت ایران , سلطان عثمانی در فرمانی در این زمینه به حاکم بغداد نوشته بود که خرم‌شهر متعلق به ایران است :۱۳

از توابع ایالت فارس است . . . فورا محمره [خرم‌شهر] را به آن دولت [ ایران ] بازگردانید و سند استرداد آن را خدمت وزرای ما تقدیم دارید .

سرانجام , با دخالت‌های ناروا و آشکار انگلیس‌ها در حمایت از عثمانی و نقش نامشخص نماینده‌ی روس , معاهده دوم ارزروم که در ۹ ماده تنظیم گردیده بود , روز ۱۰ خرداد ۱۲۲۶ (۳۱ مه ۱۸۴۷) به امضای نمایندگان ایران و عثمانی رسید و قرار بر این شد که نماینده‌ی ایران , نسخه‌ی قرارداد را به امضای محمدشاه و نماینده‌ی عثمانی , آن را به امضای سلطان عبدالمجید اول برساند .
بر پایه‌ی ماده‌ی ۱ قرارداد , دو طرف از کلیه دعاوی مالی علیه یک‏دیگر , صرف‌نظر کردند , به شرط آن که مدلول ماده ۴ , به گونه‌ی دقیق اجرا و رعایت گردد .
ماده‌ی دو , خطوط مرزی دو طرف را تعیین می‌کند . بر پایه‌ی این ماده :

دولت ایران کلیه‌ی اراضی جلگه‌ای , یعنی اراضی واقع در قسمت غربی ولایت زهاب را به دولت عثمانی واگذار می‌کند و دولت عثمانی متعهد می‌شود که قسمت شرقی ولایت مذکور , یعنی تمام مناطق کوهستانی و من‏جمله دره‌ی کرند را به دولت ایران , واگذار کند .

بر پایه‌ی همین ماده , دولت ایران از همه‌ی ادعاهای خود « در مورد شهر و ولایت سلیمانیه چشم می‌پوشید» و در برابر دولت عثمانی :

رسما متعهد می‌شود , شهر و بندر محمره [خرم شهر ] , جزیره خضر [ آبادان] , لنگرگاه و اراضی واقع در ساحل شرقی شط‌العرب [ اروندرود ] , یعنی ساحل چپ آن در تصرف عشایری است که متعلق به ایران شناخته شده‌اند , تحت حاکمیت مطلق ایران باشد . به علاوه کشتی‌های ایرانی حق خواهند داشت که با آزادی کامل در شط العرب [ اروندرود ] , از محلی که شط به دریا می‌ریزد تا نقطه‌ی تلاقی مرز دو کشور , عبور و مرور نمایند .

در ماده‌ی ۳ قرارداد دوم ارزروم ، آمده بود :

طرفین متعهدین به موجب قرارداد حاضر , از سایر دعاوی ارضی خود صرف‌نظر می‌کنند ….متعهد می‌شوند که بی‌درنگ , اعضای هیات و مهندسان را برای تعیین مرز‌های دو کشور بر پایه‌ی ماده‌ی قبلی , انتخاب نمایند .

بر پایه‌ی ماده‌ی ۴ , دو طرف موظف شده بودند , تا بدون درنگ نمایندگان خود را :

برای رسیدگی و تسویه عادلانه کلیه خساراتی را که … متحمل شده‌اند و هم چنین کلیه مسایل مربوط به بدهی‌های مراتع [ برگزینند ]

ماده‌ی پنج , مربوط به امور پناهندگان است . دو طرف متعهد می‌شوند که پناهندگان را «طبق معاهده‌ی قبلی ارزروم , به یکدیگر تحویل دهند» در این ماده , شاه‏زادگان پناهنده ایرانی به عثمانی , از شمول این ماده استثنا می‌شوند و دولت عثمانی متعهد می‌شود که :

شاهزادگان پناهنده ایرانی را در « بورسا» سکونت دهد و اجازه ندهد که آن شهر را ترک کنند و یا روابط پنهانی با ایران برقرار کنند .

ماده ۶ , درباره‌ی بازرگانی و حقوق گمرکی است . در ماده ۷ , دولت عثمانی قول می‌دهد ، تا امتیازات لازم را به زوار ایرانی بدهد تا بر طبق قرارداد‌های قبلی , بتوانند از اماکن مقدس در قلمرو عثمانی با ایمنی کامل و بدون آن که مورد هیچ گونه آزاری قرار گیرند , بازدید نمایند و هم‌چنین دولت عثمانی به گردن می‌گیرد که :

کنسول منتخب از طرف دولت ایران در شهر‌های قلمرو عثمانی , به استثنای مکه مکرمه و مدینه منوره … به رسمیت بشناسد و به آنان تمام امتیازاتی که … به کنسول‌های سایر دولت دوست داده شده است , اعطا کند .

در برابر , دولت ایران نیز تعهد می‌کند که همین روش را درباره‌ی کنسول‌های دولت عثمانی در پیش گیرد .
ماده هشت , اشاره به مخالفت از ورود دزدان و جلوگیری از اعمال راهزنی که از طرف عشایر افراد ساکن مرز انجام می‌شود , دارد .
سرانجام , در ماده ۹ گفته شده است که آن دسته از مواد قرارداد‌های پیشین و به ویژه قرارداد ارزروم اول که :

در قرارداد حاضر اصلاح یا لغو نشده است … تایید می‌شود . مثل این که کلمه به کلمه در قرارداد حاضر , گنجانده شده است …

پیش از امضای قطعی عهدنامه , گفت‌وگو‌های محرمانه‌ای میان دولت عثمانی و نمایندگان روس و انگلیس , به عمل آمد. دولت عثمانی , امضای قطعی را به ملاحظاتی منوط کرد که پاره‌ای از آن‌ها را نمایندگان مزبور پذیرفته بودند . اما برای این که کار قرارداد بگذرد , به عثمانی‌ها قول داده بودند که پس از امضای قرارداد خواسته‌های آن دولت را بر آورده خواهند کرد.
دولت ایران , برای مبادله‌ی اسناد به میرزا محمدعلی خان که سفیر ایران در پاریس بود , دستور داد که به اسلام‌بول رفته و سند‌های تصویب شده‌ی قرارداد را رد و بدل کند . دولت ایران نیز اسناد امضاشده‌ی قرارداد را وسیله‌ی میرزا جوادخان که عنوان مامور ویژه را داشت , به اسلام‌بول گسیل داشت .
با رسیدن مامور ویژه‌ی ایران به اسلام‌بول , دولت عثمانی از سفیران انگلیس و روس خواست تا مواردی را که پذیرفته بودند , به امضای سفیر ایران در فرانسه برسانند . آن‌ها نیز , میرزا محمدعلی خان را برای پذیرش خواسته‌های دولت عثمانی ، زیر فشار قرار دادند . در حالی که وی تنها اختیار مبادلـه‌ی اسناد قرارداد را داشت . سرانجام وی که نمی خواست در صورت نپذیرفتن خواسته‌ی آنان , ماموریتش با شکست روبه‏رو شود و به عنوان مانع عقد قرارداد میان ایران و عثمانی معرفی گردد , خواسته‌ی آنان را پذیرفت و در نامه‌ای تصریح کرد :۱۴

بدین وسیله به عالی‌جنابان اعلام می‌دارم , نظر به ماموریتی که دولت این جانب به من داده است تا اسناد قرارداد ارزروم را مبادله کنم , موافقت کامل خود را با توضیحاتی که نمایندگان دو دولت میانجی در سه نکته‌ی اول نامه‌ی خود به باب [عالی] داده‌اند , ابراز می‌دارم .

وی آن‌گاه , بدون داشتن هیچ اجازه‌ای , اعلام می‌دارد :۱۵

اعلی حضرت شاه ایران , موافقت می‌کند , مادام که عثمانی از ساختن قلاع در ساحل راست شط‌العرب [ اروندرود ] خودداری کند , ایران نیز به سهم خود از ساختن قلاع در ساحل چپ آن که مالکیت آن به موجب مدلول قرارداد , به آن داده شده است , خودداری می‌کند .

وی با توجه به کار بدی که انجام داده بود , نامه‌ی بلندبالایی به صدراعظم ‌نوشت و در آن شرح داد که در برابر اصرار سفیران روس و انگلیس به آن‌ها گفته بود :۱۶

دولت علیه ایران , مرا به رتبه‌ی ایلچی مخصوص سرفراز و فقط مامور فرمودند که عهدنامه‌ی امضا شده‌ی اعلی‏حضرت … شاهنشاهی … را با عهدنامه مشخص شده اعلی‏حضرت سلطان , مبادله نماید .
[ و برای تایید یادداشت توضیحی ] به هیچ وجه از دولت خود مامور نیستم و اختیاری ندارم … چگونه امری را تصدیق کنم که ضرر اعلانیه برای دولت خود مشاهده می‌کنم .

با وجود بی‌اعتبار بودن امضای میرزا محمدعلی خان , این کار دست آویز دولت عثمانی و سپس حکومت عراق قرار گرفت و در نتیجه ادعا نمودند که یادداشت توضیحی , جزء جدایی‌ناپذیر قرارداد ارزروم دوم می‌باشد .
دولت ایران , بدون درنگ ، پس از آگاهی از یادداشت توضیحی سفیران روس و انگلیس که بر خلاف مفاد روشن و آشکار قرارداد بود و به ویژه باتوجه به این که خودسرانه و بدون اجازه , از سوی نماینده ایران , امضا شده بود , به آن اعتراض کرد و یادآور شد که میرزا محمدعلی خان، به هیچ رو، اجازه‌ی چنین کاری نداشته و در نتیجه , یادداشت توضیحی از سوی دولت ایران, باطل و بی‌اعتبار است .
اما متاسفانه در آن زمان ، دولت عثمانی از پشتیبانی دو دولت بریتانیا و روسیه برخوردار بود و آن دو دولت نیز , در ضعیف کردن دولت ایران می‌کوشیدند . از این‌رو ، تلاش ایران به جایی نرسید . در این زمینه ، سفیر دولت بریتانیا در تهران , به سفیر آن کشور در اسلام‌بول , نوشت :۱۷

حالا که دولت عثمانی از پشتیبانی دو دولت میانجی انگلیس و روس , برخوردار است و تفسیر‌هایی که از چند نکته‌ی مشکوک عهدنامه گردیده , با تایید و تفسیر رسمی آن جناب و موسیو استینف [ سفیر روس در عثمانی ] بوده است … دولت ایران , هر دست و پا و کوششی که در ابطال آن‌ها بکند , دستش به جایی نخواهد رسید , از آن که [ زیرا ] بر خلاف تصمیم مسجل انگلستان و روسیه است و …


پی نوشت‌ها :
۱ ـ سرزمین کنونی افغانستان ، از سه ایالت پیشین قندهار ، کابل و هرات شکل گرفته است.
۲ ـ مراد از افغان، پشتون‌ها هستند. پس از جدایی این سرزمین از ایران ، این عنوان از سوی انگلیس‌ها ، به کل آن منطقه اطلاق شد .
۳ ـ تاریخ روابط خارجی ایران … ـ ص ۲۴۶
۴ ـ امیرکبیر و ایران ـ ص ۶۸
۵ ـ پاره‌ای از منابع ایرانی گفته‌اند که مشیرالدوله در همان زمان در اسلام‌بول بوده و محمدشاه, دستور این ماموریت را به او داده است.
۶ ـ ایران در دوره سلطنت قاجار ـ ص ۲۰۵
۷ ـ همان
۸ ـ وقایع سرحدیه : برگرفته از امیرکبیر و ایران ـ ص ۶۸
۹ ـ ناسخ التواریخ ـ ج ۲ قاجار ـ ص ۴۳۱ / یکصد سند تاریخی …. ـ صص ۱۹۲- ۱۹۱
۱۰ ـ ریشه‌های تاریخی اختلافات … ـ ص ۸۱
۱۱ ـ میرزا تقی‌خان امیرکبیر ـ ص ۳۴ (از روی رساله‌ی سرحدیه)
۱۲ ـ نماینده‌ی عثمانی در این گفت‌وگوها ، بر اثر سکته درگذشت و به جای وی نوری افندی ، برگزیده شد. نماینده‌ی روسیه سرهنگ‌دنیزو(Danise) و نماینده‌ی‌انگلستان سرهنگ فنویک‌ویلیامز(Fenwick Williams) بود . این افسر ، از سال ۱۸۴۱ از سوی دولت بریتانیا ، مامور خدمت در ارتش عثمانی بود . او به دلیل خدمت‌هایی که در ارتش عثمانی در جنگ کریمه علیه روسیه انجام داده بود ، از طرف دولت انگلیس به لقب « سر » مفتخر شد و برای همه‌ی عمر از مقرری سالانه ۱۰۰۰ لیره بهره‌مند گردید (ریشه‌های تاریخی اختلافات … ـ صص ۸۲- ۸۱)
هم‌چنین در هیات انگلیسی سرگرد فرانسیس فرانت (Francis Frannt) از اعضای سفارت آن کشور در تهران و رابرت کرزن (Robert Curzon) از کارکنان سفارت بریتانیا در اسلام‌بول نیز شرکت داشتند .
۱۳ ـ امیرکبیر و ایران ـ ص ۸۷ (برای آگاهی بیش‌تر از جریان همایش‌ ارزروم و گفت‌وگوهای به عمل آمده ، نگاه کنید، به همین کتاب صفحه‌های ۱۱۶- ۶۹ ) .
۱۴ ـ ریشه تاریخی اختلافات … ـ ص ۹۳
۱۵ ـ همان
۱۶ ـ امیرکبیر و ایران ـ صص ۱۴۳- ۱۴۲
۱۷ – همان ـ ص ۱۵۳


کتاب‌نامه :
تاریخ روابط خارجی ایران ( از ابتدای دوره‌ی صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم ) ـ عبدالرضا هوشنگ مهدوی ـ انتشارات امیرکبیر ـ چاپ سوم ـ تهران ۱۳۶۴
امیرکبیر و ایروان ـ دکتر فریدون آویست ـ انتشارات خوارزمی ـ چاپ پنجم ـ تهران ۱۳۵۵ ـ ایران در دوره‌ی سلطنت قاجار ـ علی‌اصغر شمیم ـ انتشارات مدبر ـ چاپ ششم ( چاپ نخست مدبر) ـ تهران ۱۳۷۴
ریشه‌های تاریخی اختلافات ایران و عراق ـ دکتر منوچهر پارسا دوست ـ شرکت سهامی انتشار ـ چاپ چهارم ـ تهران, بهار ۱۳۶۹
ناسخ التواریخ ـ محمد تقی سپهر ( لسان الملک ) ـ به تصحیح و حواشی محمدباقر بهبودی ـ انتشارات کتاب فروشی اسلامیه ـ ج ۲ ـ تهران ۱۳۵۳
بکصد سند تاریخی دوران قاجاریه ـ ابراهیم صفایی ـ انتشارات بابک ـ چاپ دوم ـ تهران اسفندماه [بی‌تا]

درباره‌ی ماهین نیوز

پایگاه خبری تحلیلی بین المللی ماهین نیوز صاحب امتیاز و ومدیر مسئول : سید احمد حسینی ماهینی شماره مجوز 92/23363 وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تلفن 02136878594همراه09120836492 و 09190883546 طرح از غزنه تا غزه توسط احمد ماهینی کاندیدای ریاست جمهوری امریکا

حتما ببینید

سلبریتی های کور و کر و لال و بی خاصیت

آنهاییکه برای یک زن فاحشه نوحه سرایی می کردند، حالا معلوم است که چرا در مورد غزه ساکت هستند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *